یه روزایی مهار زندگی از دستت در میره و نمیدونی چی شده و یا چی داره میشه احساس اشفتگی و در هم ریختگی از طرفی هم اصلا نمیدونی چی شده و نمیدونی چطور ظرایط اطرافت رو کنترل کنی این روزا یه حس مبهمی داری میخای کاری بکنی تا یه چیزی حل بشه ولی حتی نمیدونی چی رو باید حل کنی یکم صبر می کنی یکم بیشتر اما مساله اینه که باید بیشتر صبر کنی اصلا باید فک کنی اتفاقی نیفتاده و رهاش کنی ولی مساله اینه که انگار زندگی یه سلسله است که این یه زنجیره در وسطشه و اگر این حلقه نباشه
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت